جايزه صادراتى کالا و ريزش آوارش برسر کارگران
هه ژار٬ پيرانشهر

با عرض سلام و خسته نباشید. دزدى و بچاپ بچاپ در ايران سر به فلک کشيده است. گزارش زير يک نمونه ديگر است. البته بايد گفت دولت سرمايه دارى و حکومت سرمايه دارى اساس آن دزدى است. دزدى از طبقه کارگر. جمهورى اسلامى هم حکومت همين دزدان است. ولى ديگر اين رسوائى ها و کلاهبردارى ها دارد بلاى جان کارگران هم ميشود. يعنى فقط از کارشان نميدزدند بلکه همه چيزشان را از جمله محل کار را هم ميبرند و ميخورند.

کارخانه اى هست به اسم محصولات خانگى پارس خزر. نکات اين گزارش فقط گوشه اى از مسئله است از دزديهاى يک "سيد" فرزند رسول خدا! که با مدير فروش نسبت فاميلى نزديک دارد. این شرکت پارس خزر که تولید کننده لوازم الکتریکی والکترونیکی است توسط مسئول فروش بازارش در غرب کشور   با همکاری این سيد آقا دست و با حمايت دولت دست به اقداماتى کثيف عليه کارگران زدند.  
 
این آقایا ن با همکاری مالک کارخانه به بهانه "عدم فروش محصولات در بازار داخلی"٬ آنها  را در مقادیر کم و از هر کدام از تولیدات تعدادی نمونه درون کانتینرهای گمرکی بارگیری میکنند و با تبانی شان با گمرک شهرستان تهران٬ کانتینر 100 کیلوئی را 10 تنی در ارزش گمرکی اعلام و در دفاتر ثبت میکنند. در مرحله بعد کانتینر پلمب شده را بدون بازنگری و باسکول دوباره از بازارچه های مرزی غرب کشور ترخیص میکنند. همينطور در مرزهای عراق باز به بهانه "عدم فروش کالا و در کشتی بودن محصولات"٬ چند نمونه از اجناس را از طریق راههای قاچاق زمينى وارد کشور میکنند. بعد اعلام میکنند که اين ميزان صادرات داشتیم ولی متاسفانه آنجا نیز بازار نداشت!

دراین میان اولين چيزى که با جعل و تقلب نصيب آقايان ميشود "جایزه صادراتی کالا" است که از وزارت بازرگانی مبالغ هنگفتى دریافت میکنند. دوم مساله افزایش قیمت این کالاها در بازار داخلی است که بهانه آن هم افزایش هزینه است. سوم پائين آوردن بيشتر قدرت خرید مصرف کننده است. چهارم نپرداختن حقوق کارگران به بهانه هاى واهى است. بيکار کردن کارگران و کاهش دستمزدها هم که همه جا در جريان است و بهانه براى دزدى از کارگر کم نمى آورند. خلاصه اينکه هم کلاهبردارى مفصل خود و گرفتن پولهاى کلان را براى چيزى ناموجود ميکنند و هم کارگر را بيشتر به فقر ميرانند.

اين سرمايه دارى ايران است. مادام که اين جنايتکاران و دزدان حرفه اى سر کارنند سهم کارگر همين است. براى خلاصى از اين وضعيت ما کارگران راهى جز متشکل شدن و سرنگونى اين نظام نداريم. امنيت و رفاه ما تنها در نظامى تامين ميشود که از دست اين استثمارگران و دشمنان قسم خورده طبقه کارگر خلاص شويم. طبقه ما بايد خود را براى روفتن اين نظام و برقرارى حکومت کارگرى آماده کند. فقط طبقه کارگر ميتواند اوضاعى را سر و سامان دهد که با نفى مالکيت خصوصى و بردگى مزدى٬ هر کسى به اندازه توانش در توليد نيازهاى جامعه مشارکت کند و به اندازه نيازش از نعمت اجتماعى بهره جويد. *